دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته هشتم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Ascend

  [əˈsend]

Verb

to rise; to go up; to climb up

بالا رفتن، فرازیدن، فراز رفتن، صعود کردن، متصاعد شدن، برخاستن از، از (رتبه یا جا یا صدای) زیر به سوی بالارفتن، رفیع شدن، ترقی کردن

Synonyms

climb, scale, mount, go up, slope upwards, come up, rise up, move up, rise

Antonyms

go down, slope downwards, descend, incline, slant

Examples

To ascend stairs

از پلکان بالا رفتن

Salmons ascend the river.

ماهیان آزاد به بالای رودخانه می‌روند.

We ascended the mountain.

از کوه بالا رفتیم.

A log from which smoke ascended.

کنده‌ای که از آن دود برمی‌خاست.

Alexander's fortune began to ascend.

اقبال اسکندر شروع به صعود کرد (کار اسکندر گرفت).

Gradually, he ascended through the ranks.

به تدریج از رتبه‌ای به رتبه‌ی دیگر ارتقا یافت.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>