Ascend
[əˈsend]Verb
to rise; to go up; to climb up
بالا رفتن، فرازیدن، فراز رفتن، صعود کردن، متصاعد شدن، برخاستن از، از (رتبه یا جا یا صدای) زیر به سوی بالارفتن، رفیع شدن، ترقی کردن
Synonyms
climb, scale, mount, go up, slope upwards, come up, rise up, move up, rise
Antonyms
go down, slope downwards, descend, incline, slant
Examples
To ascend stairs
از پلکان بالا رفتن
Salmons ascend the river.
ماهیان آزاد به بالای رودخانه میروند.
We ascended the mountain.
از کوه بالا رفتیم.
A log from which smoke ascended.
کندهای که از آن دود برمیخاست.
Alexander's fortune began to ascend.
اقبال اسکندر شروع به صعود کرد (کار اسکندر گرفت).
Gradually, he ascended through the ranks.
به تدریج از رتبهای به رتبهی دیگر ارتقا یافت.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.