دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته چهارم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Aspirant

  [ˈæspərənt - əˈspaɪərənt]

Noun

a person with a strong desire to achieve a position of importance or to win a competition

خواهان، مشتاق، آرزومند، جویا، داوطلب کار یا مقام، کاندید

Synonyms

candidate, applicant, hopeful, aspirer, seeker, suitor, postulant

Examples

Aspirants to political power

جویندگان قدرت سیاسی

They were asked to select the party candidate from 20 aspirants.

از آنها خواسته شد که نامزد حزب را از بین 20 کاندید انتخاب کنند.

Aspirants for the title of world champion

مشتاقان عنوان قهرمانی جهان

There are a handful of other leading aspirants to the title.

تعداد انگشت شماری از مشتاقان برجسته دیگر برای این عنوان وجود دارند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>