دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته هفدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Attest

  [əˈtest]

Verb

to show or prove that something is true

گواهی دادن، گواه بودن، شهادت دادن، تصدیق کردن، تصدیق امضاکردن

Synonyms

testify, show, prove, confirm, display, declare, witness, demonstrate, seal, swear, exhibit, warrant, assert, manifest, give evidence, invoke, ratify, affirm, certify, verify, bear out, substantiate, corroborate, bear witness, authenticate, vouch for, evince, aver, adjure

Antonyms

deny, contradict, refute, disprove, rebut, give the lie to, make a nonsense of, gainsay, prove false, controvert

Examples

All those who know me will attest ...

همه‌ی آنهایی که مرا می‌شناسند گواهند که ...

His signature has been attested by a notary.

امضای او توسط محضر تصدیق شده است.

I can attest to his tremendous energy.

من می توانم انرژی فوق العاده او را تأیید کنم.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>