دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و هشت ۱۱۰۰
4.5 از 2 امتیاز

Audacity

  [ɔːˈdæsəti]

Noun

behavior that is brave but likely to shock or offend people

بی‌باکی، نترسی، جرات، تهور، گستاخی، پررویی، بی‌حیایی، بی‌شرمی، وقاحت، (جمع) سخن یا عمل گستاخانه

Synonyms

daring, nerve, courage, guts, bravery, boldness, recklessness, face, front, enterprise, valor, fearlessness, rashness, adventurousness, intrepidity, audaciousness, dauntlessness, venturesomeness, cheek, defiance, gall, presumption, rudeness, chutzpah, insolence, impertinence, impudence, effrontery, brass neck, shamelessness, sassiness, forwardness, pertness, disrespectfulness

Examples

To have the audacity to

پررویی کردن

He had the audacity to say I was too fat.

او انقدر گستاخ و بی شرم بود که بگوید من خیلی چاق هستم.

The sheer audacity of the plan amazed everyone.

جسارت محض این طرح همه را شگفت زده کرد.

He had the audacity to ask the old lady to carry his suitcase.

او با پررویی (با کمال وقاحت) از پیرزن خواست که چمدانش را حمل کند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>