دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته اول ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Automaton

  [ɔːˈtɑːmətən]

Noun

a machine, especially one in the shape of a human, that moves without anyone controlling it

آدمک برقی یا مکانیکی، آدم‌واره، آدم ماشینی

a person who behaves like a machine, without thinking or feeling anything OR someone who seems unable to feel emotions or to think about what they are doing

آدم ماشینی (بدون فکر و احساسات)، (انسان یا حیوان) دارای رفتار ماشینی و یکنواخت

Synonyms

robot, golem, zombi, zombie

Examples

He has become an automaton, repeating the same dull things over and over.

او مانند یک آدم ماشینی همان حرف‌های کسل کننده را بارها تکرار می‌کند.

He took my hand and led me away from the automaton.

دستم را گرفت و از آدم ماشینی دورم کرد.

The automaton no longer looked so innocent.

ربات دیگر آنقدر بی گناه به نظر نمی رسید.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>