دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس بیست و دو ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Beneficiary

  [ˌbenɪˈfɪʃieri]

Noun

a person who gains as a result of something AND a person who receives money or property when somebody dies

کسی که‌ از مزیتی‌ بهره مند می‌شود، بهره‌ور (از وصیت نامه یا بیمه‌نامه و غیره)، وظیفه خور، (حقوق) ذینفع، موقوف علیه، متهب، بهره مند از مزایا (ی سرمایه گذاری یا تراست)، بهره‌بردار

Synonyms

recipient, receiver, payee, assignee, legatee, heir, inheritor

Examples

l was the beneficiary of $8,000 when my grandfather died.

وقتی‌ پدر بزرگم‌ فوت کرد من‌ وارث ٨٠٠٠ دلار شدم.

When the paintings were sold, the millionaire’s niece was the beneficiary.

وقتی‌ تابلوها به‌ فروش رفتند، دختر خواهر آن میلیونر ذینفع‌ بود.

My brother was the beneficiary of excellent advice from his guidance counselor.

برادرم از نصیحت‌های عالی‌ مشاور راهنمایش‌ بهره مند شد.

She was the sole beneficiary of her father’s will.

او تنها ذینفع وصیت پدرش بود.

Who will be the main beneficiary of the cuts in income tax?

ذینفع اصلی کاهش مالیات بر درآمد چه کسی خواهد بود؟

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>