Bigamy
[ˈbɪɡəmi]Noun
having two wives or two husbands at the same time OR the crime of marrying somebody when you are still legally married to somebody else
همزمان دو همسر داشتن، داشتن دو زن یا دو شوهر (که در اکثر کشورهای مسیحی جرم است)، دو زنی، دو شوهری، دو همسری، تعدد زوجات
Synonyms
polyandry, polygyny
Examples
Some people look upon bigamy as double trouble.
برخی از افراد به دو زنی به عنوان مشکل مضاعف نگاه میکنند.
Mr. Winkle, looking at his wife, thought bigamy was one crime he would never be guilty of.
هنگامی که آقای «وینکل» به همسرش نگاه میکرد، در این فکر بود که دو همسری جنایتی است که هرگز مرتکب آن نخواهد شد.
Some religious groups are in favor of bigamy even though it is against the law of the land.
بعضی از فرقههای مذهبی حامی تعدد زوجات هستند، حتی اگر بر خلاف قانون کشورشان باشد.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما