Burgeon
[ˈbɜːrdʒən]Verb
to begin to grow or develop rapidly
جوانه زدن، شاخ و برگ درآوردن، شکوفه دادن، شکوفا شدن، شکفیدن، رونق گرفتن، آباد شدن، شکوفیدن، رشد سریع کردن
Synonyms
develop, increase, grow, flower, progress, mature, thrive, flourish, bloom, bud, blossom, prosper
Examples
Spring came and the trees burgeoned.
بهار آمد و درختان برگ درآوردند.
The country's home industries burgeoned.
صنایع خانگی کشور رونق گرفت.
The burgeoning of Kashan during the past centuries
آبادانی کاشان در قرون گذشته
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.