Calumny
[ˈkæləmni]Noun
a false statement about a person that is made to damage their reputation
بهتان، تهمت، افترا، دروغ پراکنی
Synonyms
slander, abuse, insult, smear, libel, stigma, defamation, misrepresentation, lying, vilification, denigration, backbiting, derogation, vituperation, obloquy, aspersion, detraction, calumniation
Examples
His claims were nothing but calumny.
ادعاهای او چیزی جز بهتان نبود.
Calumny was his favorite weapon.
حربه ی محبوب او تهمت و افترا بود.
He accused the press of publishing vicious calumnies.
او مطبوعات را به انتشار تهمت و افتراهای شرورانه متهم کرد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.