دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سی و چهار ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Candidate

  [ˈkændɪdət - ˈkændɪdeɪt]

Noun

a person who is trying to be elected or is applying for a job

(انتخابات و انتصاب) نامزد، کاندید

a person taking an exam

داوطلب، داوخواه، خواهان، خواستار

a person or group that is considered suitable for something or that is likely to get something or to be something

مورد مناسب، درخور، مستحق

Synonyms

contender, competitor, applicant, nominee, entrant, claimant, contestant, suitor, aspirant, possibility, runner

Examples

We can have a maximum of four candidates for the office of president.

می‌توانیم‌ حداکثر چهار نامزد برای تصدی ریاست‌ جمهوری داشته‌ باشیم‌.

Each candidate for mayor seemed confident he would be victorious.

هر یک‌ از نامزدهای پست‌ شهرداری مطمئن‌ بنظر می‌رسیدند که‌ پیروز هستند.

The candidate took every precaution to avoid mentioning his opponent by name.

نامزد انتخاباتی‌ خیلی‌ احتیاط کرد تا از ذکر نام رقیبش‌ اجتناب کند.

A candidate for admission to our club

خواهان عضویت در باشگاه ما

This play is a candidate for the prize.

این نمایشنامه استحقاق بردن جایزه را دارد.

He seems to be a candidate for the penitentiary.

چنین پیداست که روزی سر و کارش به ندامتگاه خواهد افتاد.

The Democratic candidate for the presidency of the United States

نامزد حزب دموکرات برای ریاست جمهوری امریکا

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>