دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس هفتم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Capsule

  [ˈkæpsl - ˈkæpsuːl]

Noun

a small case or covering OR a small plastic container with a substance or liquid inside

جعبه‌ یا روکش‌ کوچک‌

a plastic container shaped like a very small tube with medicine inside that you swallow whole

(دارو سازی) پوشینه، کپسول

the part of a spacecraft in which people live and work

(فضاپیما) اتاقک فضاپیما (که سرنشینان و ابزار هدایت و غیره در آن قرار دارند و از فضاپیما جدا می‌شود)، محفظه‌ای فضایی، پوشند فضایی

Synonyms

pill, tablet, lozenge, bolus, pod, case, shell, vessel, sheath, receptacle, seed case, pericarp

Examples

The small capsule contained notes the spy had written after the meeting.

جعبه‌ی کوچک‌ حاوی یادداشت‌هایی‌ بود که‌ جاسوس پس‌ از جلسه‌ نوشته‌ بود.

A new, untested medicine was detected in the capsule by the police scientists.

داروی جدید آزمایش‌ نشده ای توسط‌ دانشمندان پلیس‌ در جعبه‌ کشف‌ شد.

He explored the space capsule for special equipment.

او جعبه‌ی فضایی‌ را جهت‌ تجهیزات خاص مورد بررسی‌ قرار داد.

A box full of blue capsules

یک قوطی پر از کپسول های آبی رنگ

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>