Carnage
[ˈkɑːrnɪdʒ]Noun
the violent killing of a large number of people
کشت و کشتار، سلاخی، خونریزی، قتل عام، مرگامرگ، (مهجور) لاشهها (به ویژه در میدان جنگ)، اجساد، نعشها
Synonyms
slaughter, murder, massacre, holocaust, havoc, bloodshed, shambles, mass murder, butchery, blood bath
Examples
The carnage that followed the fall of Nayshapoor.
قتل عامی که پس از سقوط نیشابور رخ داد.
The wild dogs feasted on the carnage.
سگهای وحشی لاشهها را با ولع خوردند.
Civilians crossed the border to escape the carnage.
غیرنظامیان به این سوی مرز آمدند تا از کشتار همگانی در امان باشند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.