دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس شانزدهم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Cautious

  [ˈkɔːʃəs]

Adjective

very careful; never taking chances OR being careful about what you say or do, especially to avoid danger or mistakes; not taking any risks

بسیار دقیق‌، هرگز بر اساس احتمال عمل‌ نمی‌ کند، محتاط، حواس جمع، هشیار، دست به عصا، مواظب

Synonyms

careful, guarded, alert, wary, discreet, tentative, prudent, vigilant, watchful, judicious, circumspect, cagey, on your toes, chary, belt-and-braces, keeping a weather eye on

Antonyms

daring, bold, rash, adventurous, reckless, careless, madcap, foolhardy, unguarded, impetuous, indiscreet, heedless, inattentive, incautious, venturesome

Examples

Be cautious when you choose your opponent.

وقتی‌ که‌ حریفت‌ را انتخاب می‌کنی‌، مراقب‌ باش.

Good authors are cautious not to exaggerate when they write.

نویسندگان خوب مراقبند در هنگام نوشتن‌ اغراق ننمایند.

If the rain is falling in torrents, it is best to drive cautiously.

اگر باران سیل‌ آسایی‌ ببارد، بهتر است‌ با احتیاط رانندگی‌ کنی‌.

Mehri is a cautious driver.

مهری راننده‌ی محتاطی است.

They've taken a very cautious approach.

آن ها رویکرد بسیار محتاطانه ای در پیش گرفته اند.

They expressed cautious optimism about a solution to the crisis.

آن ها نسبت به حل بحران بطور محتاطانه ای خوش بین هستند.

The government has been cautious in its response to the report.

دولت در واکنش به این گزارش محتاطانه عمل کرده است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>