دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس بیست و هفت ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Cease

  [siːs]

Verb

stop OR to stop happening or existing; to stop something from happening or existing

باز ایستادن، باز ایستاندن، متوقف شدن یا کردن، دست برداشتن، دست کشیدن، بند آمدن، پایان دادن یا یافتن

Synonyms

stop, end, finish, be over, come to an end, peter out, die away, discontinue, fail, give up, conclude, suspend, halt, terminate, break off, refrain, leave off, give over, bring to an end, desist, belay

Antonyms

start, begin, continue, commence, initiate

Examples

Cease trying to do more than you can.

از تلاش برای انجام بیش‌ از آنچه‌ که‌ می‌توانی‌ دست‌ بردار.

The whispering in the audience ceased when the curtain went up.

هنگامی‌ که‌ پرده بالا رفت‌، همهمه‌ی بین‌ حضار به‌ پایان رسید.

When you cease making war, you can then begin to pacify the small villages which the enemy controls.

بعد از متوقف‌ کردن جنگ‌ می‌توانید روستاهای کوچک‌ تحت‌ کنترل دشمن‌ را آرام نمائید.

Hostilities must cease at once!

خصومت‌ها باید فورا پایان یابد!

The snow ceased and once again the sun is shining.

برف بند آمد و بار دیگر خورشید می‌درخشد.

Upon retirement, they automatically cease to be union members.

هنگام بازنشستگی عضویت آنها در اتحادیه خود به خود قطع می‌شود.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>