Circulate
[ˈsɜːrkjəleɪt]Verb
when a liquid, gas or air circulates or is circulated, it moves continuously around a place or system
جاری شدن (مثل آب در لوله یا هوا در ساختمان)، پراکنده شدن یا کردن، دور گشتن، در راستای دایره حرکت کردن، پرهون کردن
if a story, an idea, information, etc. circulates or if you circulate it, it spreads or it is passed from one person to another AND to send goods or information to all the people in a group
پراکنده شدن یا کردن، بخشنامه کردن، پخش کردن، منتشر کردن، سیار بودن، سیر کردن
to move around a group, especially at a party, talking to different people
دور زدن، دور گشتن، (به آسانی) حرکت کردن، جابه جا شدن
Synonyms
spread, issue, publish, broadcast, distribute, diffuse, publicize, propagate, disseminate, promulgate, make known, get around, go around
Examples
A fan may circulate the air in summer, but it doesn't cool it.
پنکه در تابستان میتواند هوا را پخش کند اما آن را خنک نمیکند.
My father circulated among the guests at the party and made them feel comfortable.
پدرم در مهمانی میان مهمانها حرکت میکرد تا آنها احساس راحتی کنند.
Hot water circulates through the pipes in the building, keeping the room warm.
آب داغ از میان لولههای ساختمان پخش میشود و اتاق را گرم نگه میدارد.
The circulatory system
دستگاه گردش خون
Blood circulates in the body.
خون در بدن گردش میکند.
The news quickly circulated around the city.
خبر به سرعت در شهر پراکنده شد.
This fan circulates the air throughout the apartment.
این پنکه هوا را در تمام آپارتمان به جریان میاندازد.
This newspaper is circulated all over the country.
این روزنامه در تمام کشور پخش میشود.
He was circulating among the guests and greeting every one.
او در میان مهمانان میگردید و از همه احوالپرسی میکرد.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما