دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سوم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Condolence

  [kənˈdəʊləns]

Noun

sympathy that you feel for somebody when a person in their family or that they know well has died; an expression of this sympathy

دلداری (دادن)، (اظهار) همدردی، هم‌سوگی، تسلی، تسلیت

Synonyms

sympathy, pity, compassion, consolation, commiseration, fellow feeling

Examples

Letter of condolence

نامه‌ی تسلیت (آمیز)

Please accept my condolences

لطفا (مراتب) تسلیت مرا بپذیرید.

To express your condolences

ابراز تسلیت کردن

Our condolences go to his wife and family.

به همسر و خانواده ایشان تسلیت می گوییم.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>