Condolence
[kənˈdəʊləns]Noun
sympathy that you feel for somebody when a person in their family or that they know well has died; an expression of this sympathy
دلداری (دادن)، (اظهار) همدردی، همسوگی، تسلی، تسلیت
Synonyms
sympathy, pity, compassion, consolation, commiseration, fellow feeling
Examples
Letter of condolence
نامهی تسلیت (آمیز)
Please accept my condolences
لطفا (مراتب) تسلیت مرا بپذیرید.
To express your condolences
ابراز تسلیت کردن
Our condolences go to his wife and family.
به همسر و خانواده ایشان تسلیت می گوییم.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.