دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیست و پنج ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Congenial

  [kənˈdʒiːniəl]

Adjective

(of a person) pleasant to spend time with because their interests and character are similar to your own

همخو، هم مشرب، سازگار، موافق، دارای علایق و سلیقه‌های مشابه، همدل، دمساز، متوافق، همجور، سازوار

(of a place, job, etc.) pleasant because it suits your character

خوشایند، فراخور، مطابق سلیقه، مطلوب، دلخواه

Synonyms

pleasant, kindly, pleasing, friendly, agreeable, cordial, sociable, genial, affable, convivial, companionable, favorable, complaisant

Examples

Congenial friends

دوستان همدل

A congenial job

شغل دلخواه (مطابق سلیقه)

Congenial tastes

سلیقه‌های سازوار (متوافق)

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>