دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته پنجم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Construe

  [kənˈstruː]

Verb

to understand the meaning of a word, a sentence or an action in a particular way

تعبیر کردن، تفسیر کردن، تلقی کردن، تاویل کردن

Synonyms

interpret, take, read, explain

Examples

They construed my words as critical and hostile.

آنها حرف‌های مرا انتقادی و خصومت‌آمیز شمردند (تعبیر کردند).

Her silence was construed as agreement.

سکوت او را حمل بر توافق کردند (حمل بر توافق شد).

He considered how the remark was to be construed.

او در نظر گرفت که این اظهارات چگونه باید تفسیر شود.

Her words could hardly be construed as an apology.

سخنان او به سختی می تواند به عنوان یک عذرخواهی تعبیر شود.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>