دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته شانزدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Coterie

  [ˈkəʊtəri]

Noun

a small group of people who have the same interests and do things together but do not like to include others

جرگه، انگامه، سلک، محفل، جمع، آویژگان

Synonyms

clique, group, set, camp, circle, gang, outfit, posse, cabal

Examples

A literary coterie

محفل ادبی

He joined a coterie of poets.

او به جمع شعرا پیوست.

He surrounded himself with an elite coterie of political advisors.

او خود را با گروهی نخبه از مشاوران سیاسی احاطه کرد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>