Covert
[ˈkəʊvɜːrt]Adjective
secret or hidden, making it difficult to notice
پنهان، نهفته، نهان، مستور، نهانی، پنهانی، مخفی، پوشیده، ناآشکار
Synonyms
secret, private, hidden, disguised, concealed, veiled, sly, clandestine, underhand, unsuspected, surreptitious, stealthy
Examples
Covert threat
تهدید نهانی
Covert operations
عملیات مخفی
He stole a covert glance at her across the table.
از آن طرف میز نگاهی پنهانی به او انداخت.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.