Criterion
[kraɪˈtɪriən]Noun
a standard or principle by which something is judged, or with the help of which a decision is made
ملاک، پیمانه، معیار، ضابطه، محک، سنجه، استاندارد، مقیاس، ایاره (جمع - criteria)
Synonyms
standard, test, rule, measure, principle, proof, par, norm, canon, gauge, yardstick, touchstone, bench mark
Examples
His only criterion ...
یگانه معیار او ...
The criteria for accepting students
ضوابط پذیرش دانشجو
One of the most important criteria for physical health
یکی از مهمترین سنجههای سلامتی جسمی
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.