Debacle
[dɪˈbɑːkl]Noun
an event or a situation that is a complete failure and causes people to feel ashamed or embarrassed
شکست خورد کننده، هزیمت، آذرنگ، انهزام، دمار، افتضاح، افتالش (افتالیدن)، رسوایی، آبروریزی
Synonyms
disaster, catastrophe, fiasco
Examples
The army's debacle caused the death of many soldiers.
شکست افتضاحآمیز قشون باعث مرگ سربازان فراوانی شد.
Her performance in that scene was a complete debacle.
بازی او در آن صحنه افتضاح محض بود.
He was so nervous that his first concert was a debacle.
او به قدری عصبی بود که اولین کنسرتش یک افتضاح بود.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.