Debate
[dɪˈbeɪt]Noun
a formal discussion of an issue at a public meeting or in a parliament. In a debate two or more speakers express opposite views and then there is often a vote on the issue.
بحث، گفتمان (بیان یا مبادلهی عقاید یا استدلالهای دو یا چند طرف مقابل هم)، مباحثه، بگومگو، جر و بحث
an argument or a discussion expressing different opinions
مناظره
Synonyms
discussion, talk, argument, dispute, analysis, conversation, consideration, controversy, dialogue, contention, deliberation, polemic, altercation, disputation
Examples
The debate between the two candidates was heated.
بحث میان دو نامزد داغ بود.
Debate in the U.S. Senate lasted for five days.
بحث در مجلس سنای آمریکا پنج روز طول کشید.
Instead of shrieking at each other, the students decided to have a debate on the topic.
دانش آموزان تصمیم گرفتند به جای فریاد کشیدن، در مورد موضوع با هم بحث کنند.
A debate team
تیم مناظره
After a long debate
پس از بحث طولانی
His murder caused much political debate.
قتل او منجر به جر و بحث سیاسی زیادی شد.
I've taken a course in speech and debate.
من کلاسی دربارهی سخنرانی و مناظره برداشتهام.
Debate
[dɪˈbeɪt]Verb
to discuss something, especially formally, before making a decision or finding a solution
بحث کردن، مورد بحث قرار دادن، گفتمان کردن، جر و بحث کردن، بگومگو کردن
to think carefully about something before making a decision
صلاحدید کردن (به ویژه با خود)، سبک و سنگین کردن، تامل و تعمق کردن
Synonyms
argue, contend, dispute, moot
Examples
The parliament debated the new bill.
مجلس لایحهی جدید را مورد بحث قرار داد.
We are debating what to do next.
ما داریم صلاحدید میکنیم که بعدا چکار کنیم.
They debated closing the shop.
آنان بستن مغازه را مورد بحث قرار دادند.
He debated buying another car.
او خرید اتومبیل دیگری را در ذهن خود مورد بررسی قرار داد.
I am debating which offer to accept.
دارم سبک و سنگین میکنم که کدام پیشنهاد را بپذیرم.
Nowadays, the morality of war is a much debated subject.
اخلاقی بودن جنگ مطلبی است که این روزها سخت مورد بحث است.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما