Debris
[dəˈbriː]Noun
pieces of wood, metal, building materials, etc. that are left after something has been destroyed
اجزا باقیمانده از خرابی، تصادف، انفجار و . . .، بقایا، آوار (برای بقایای ساختمان ریخته شده)، خرده، باقی مانده، اثار مخروبه
rubbish or pieces of material that are left somewhere and are not wanted
تکه های دور ریز مواد، کاغذ و غیره، زباله، آشغال
Synonyms
remains, bits, pieces, waste, ruins, wreck, rubbish, fragments, litter, rubble, wreckage, brash, detritus, dross
Examples
The streets were filled with debris after the hurricane.
پس از طوفان، خیابان ها پر از آوار شد.
Five bodies were pulled from the debris.
پنج جسد از زیر آوار درآورده شد.
Several people were injured by flying debris in the explosion.
در این انفجار چندین نفر توسط ریزش آوار زخمی شدند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما