دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس هفتم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Denounce

  [dɪˈnaʊns]

Verb

condemn in public; express strong disapproval of OR to strongly criticize somebody/something that you think is wrong, illegal, etc.

آشکارا محکوم کردن، ابراز نارضایتی‌ شدید کردن از، مردود شمردن، محکوم کردن، نکوهیدن، تقبیح کردن

to tell the police, the authorities, etc. about somebody’s illegal political activities

چغلی کردن، (برضدکسی) گواهی دادن، (علنا) متهم کردن، (جرم کسی را) افشا کردن

Synonyms

condemn, attack, censure, decry, castigate, revile, vilify, proscribe, stigmatize, impugn, excoriate, declaim against, report, expose, betray, accuse, implicate, inform on, inculpate

Antonyms

applaud, approve, compliment, exalt, exculpate, exonerate, flatter, laud, praise, allow, cover, free, ignore, welcome

Examples

The father denounced his son for lying to the district attorney.

پدر، پسرش را به‌ خاطر دروغ گفتنش‌ به‌ بازپرس بخش‌ سرزنش‌ کرد.

Some people denounce the government for probing into their private lives.

بعضی‌ از مردم دولت‌ را به‌ خاطر تحقیق‌ پیرامون زندگی‌ خصوصی‌ شان، محکوم می‌کنند.

Ralph Nader, the consumer advocate, denounced the defective products being sold.

«رالف‌ نادر»، طرفدار مصرف کنندگان، فروش محصولات معیوب را محکوم کرد.

The UN denounced their aggression.

سازمان ملل تعرض آنها را محکوم کرد.

She strongly denounced the government's policies.

او به شدت سیاست‌های دولت را تقبیح کرد.

To denounce an accomplice in crime

شریک جرم خود را لو دادن

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>