Deprecate
[ˈdeprəkeɪt]Verb
to feel and express strong disapproval of something
مذموم دانستن، نکوهیده دانستن، بد دانستن، زشت خواندن، قبیح خواندن، ناروا دانستن، نهی کردن
to depreciate; belittle
ناچیز شمردن، کوچک شمردن، خوار کردن
Synonyms
disapprove of, condemn, object to, protest against, deplore, frown on, take exception to, disparage, criticize, run down, discredit, scorn, deride, detract, malign, denigrate, belittle, vilify, depreciate, knock, diss, bad-mouth, lambast(e), flame
Examples
They deprecated church music and songs.
آنان موسیقی و آواز کلیسایی را نهی میکردند.
He used to deprecate his own achievements.
او موفقیتهای خود را ناچیز میشمرد.
We deprecate this use of company funds for political purposes.
ما مخالف استفاده از بودجه کارخانه برای اهداف سیاسی هستیم.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما