دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیست و پنج ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Detriment

  [ˈdetrɪmənt]

Noun

the act of causing harm or damage; something that causes harm or damage

آسیب، گزایش، گزند، ضرر، زیان، موجب ضرر یا زیان، وسیله‌ی آسیب‌رسانی

Synonyms

damage, loss, harm, injury, hurt, prejudice, disadvantage, impairment, disservice

Examples

to the detriment of

به زیان، موجب گزند

without detriment to

بدون آسیب به، بی‌زیان برای

Inflation has worked to the detriment of salaried people.

تورم به زیان حقوق بگیرها بوده است.

The land can be brought under cultivation without detriment to the environment.

زمین را می‌شود بدون صدمه به محیط زیست زیر کشت آورد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>