Diatribe
[ˈdaɪətraɪb]Noun
a long and angry speech or piece of writing attacking and criticizing somebody/something
زخمزبان، انتقاد تلخ و ناسزاآمیز، شکندگری، نوشته یا کلام انتقادی بسیار تند و شدیدالحن، هجمه (زبانی)
Synonyms
tirade, abuse, criticism, denunciation, reviling, stricture, harangue, invective, vituperation, stream of abuse, verbal onslaught, philippic
Examples
A diatribe against consumerism
هجمه ای علیه مصرف گرایی
His diatribes aroused the king's wrath.
نکوهشهای شدید او خشم پادشاه را برانگیخت.
He launched into a long diatribe; She plunged into a dangerous adventure.
او وارد یک پروسه انتقادی طولانی شد؛ او درون یک ماجراجویی خطرناک شد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.