دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سوم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Dupe

  [duːp]

Noun

a person who is tricked or cheated

آدم ابله، گول، گول‌خورده، فریب خورده

Synonyms

victim, mug, sucker, pigeon, sap, gull, pushover, fall guy, simpleton, puppet, tool, instrument, pawn, stooge, cat's-paw

Examples

He is a dupe of fortune.

سرنوشت او را فریب داده است.

These men were simply the dupes of their unscrupulous leaders.

این مردان به سادگی فریب رهبران بی‌وجدان خود را خوردند.

I won't be his dupe any longer.

من دیگر فریب او را نخواهم خورد.

The mind is always the dupe of the heart.

ذهن همیشه فریب قلب را می خورد.

Dupe

  [duːp]

Verb

to trick or cheat somebody

گول زدن، فریب دادن

Synonyms

beguile, betray, bluff, cozen, deceive, delude, double-cross, fool, hoodwink, humbug, mislead, take in, trick, bamboozle, have, four-flush

Examples

He was duped into thinking she would marry him.

خر شده بود و فکر می‌کرد آن دختر با او ازدواج خواهد کرد.

They soon realized they had been duped.

آنها خیلی زود متوجه شدند که فریب خورده اند.

He was duped into giving them his credit card.

او فریب خورد و کارت اعتباری خود را به آنها داد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>