Elucidate
[ɪˈluːsɪdeɪt]Verb
to make something clearer by explaining it more fully
(به ویژه در مورد موضوع دشوار) روشن کردن، توضیح دادن
Synonyms
clarify, explain, illustrate, interpret, make clear, unfold, illuminate, spell out, clear up, gloss, expound, make plain, annotate, explicate, shed or throw light upon
Examples
To elucidate a difficult text
متن دشواری را توضیح دادن
He elucidated a point of grammar.
او یک نکته از دستور زبان را توضیح داد.
The aim of the report is to elucidate the main points of the new regulations.
هدف از این گزارش، تبیین نکات اصلی مقررات جدید است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.