دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته چهل ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Elucidate

  [ɪˈluːsɪdeɪt]

Verb

to make something clearer by explaining it more fully

(به ویژه در مورد موضوع دشوار) روشن کردن، توضیح دادن

Synonyms

clarify, explain, illustrate, interpret, make clear, unfold, illuminate, spell out, clear up, gloss, expound, make plain, annotate, explicate, shed or throw light upon

Examples

To elucidate a difficult text

متن دشواری را توضیح دادن

He elucidated a point of grammar.

او یک نکته از دستور زبان را توضیح داد.

The aim of the report is to elucidate the main points of the new regulations.

هدف از این گزارش، تبیین نکات اصلی مقررات جدید است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>