دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته هفدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Enigma

  [ɪˈnɪɡmə]

Noun

​a person, thing or situation that is mysterious and difficult to understand

معما، سخن پیچیده، لغز، چیستان، وضع گیج کننده، آدم اسرارآمیز

Synonyms

mystery, problem, puzzle, riddle, paradox, conundrum, teaser

Examples

The enigma of human existence

معمای وجود بشر

Even after years he still remains an enigma to me.

حتی پس از گذشت سالها او هنوز برای من یک معما باقی مانده است.

The enigma of her mysterious death is still unresolved.

معمای مرگ اسرارآمیز او هنوز حل نشده است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>