Enigma
[ɪˈnɪɡmə]Noun
a person, thing or situation that is mysterious and difficult to understand
معما، سخن پیچیده، لغز، چیستان، وضع گیج کننده، آدم اسرارآمیز
Synonyms
mystery, problem, puzzle, riddle, paradox, conundrum, teaser
Examples
The enigma of human existence
معمای وجود بشر
Even after years he still remains an enigma to me.
حتی پس از گذشت سالها او هنوز برای من یک معما باقی مانده است.
The enigma of her mysterious death is still unresolved.
معمای مرگ اسرارآمیز او هنوز حل نشده است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.