دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته نهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Entourage

  [ˌɑːntuˈrɑːʒ]

Noun

a group of people who travel with an important person

همراهان، ملتزمین رکاب، ملازمان، دارودسته

Synonyms

retinue, company, following, staff, court, train, suite, escort, cortege

Examples

The bridegroom's entourage

همراهان داماد

The prime minister and his entourage

نخست وزیر و همراهانش

The President and members of his immediate entourage

رئیس جمهور و اعضای هیئت همراه او

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>