Erudite
[ˈerjədaɪt]Adjective
having or showing great knowledge that is gained from academic study
دانشمند، فاضل، بحرالعلوم، گسترده دانش، علامه
Synonyms
learned, lettered, cultured, educated, scholarly, cultivated, knowledgeable, literate, well-educated, well-read
Antonyms
shallow, ignorant, illiterate, uneducated, uninformed, unthinking, unschooled, unlettered, untaught
Examples
She is truly erudite.
او واقعا دانشمند است.
She was a well-respected and erudite scholar.
او دانشمندی محترم و فاضل بود.
The professor was entertaining as well as erudite.
استاد هم سرگرم کننده و هم فرهیخته بود.
She could turn any conversation into an erudite discussion.
او میتوانست هر مکالمهای را به یک بحث علمی تبدیل کند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.