Evanescent
[ˌevəˈnesnt - ˌiːvəˈnesnt]Adjective
disappearing quickly from sight or memory
(متمایل به محو شدن مانند بخار یا ابر) محوپذیر، ناپدیدشونده، گریزا، زودگذر، ناپایدار، کوته عمر، ناپایا، گذرا
Synonyms
ephemeral, passing, brief, fading, fleeting, vanishing, short-lived, fugitive, transient, momentary, transitory, impermanent, fugacious
Examples
Evanescent joys
خوشیهای ناپایدار
Evanescent flowers
گلهای کم دوام
Evanescent isotopes
ایزوتوپهای ناپایا
Evanescent like a spring storm
زودگذر همچون توفان بهاری
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.