دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و سه ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Evanescent

  [ˌevəˈnesnt - ˌiːvəˈnesnt]

Adjective

disappearing quickly from sight or memory

(متمایل به محو شدن مانند بخار یا ابر) محوپذیر، ناپدیدشونده، گریزا، زودگذر، ناپایدار، کوته عمر، ناپایا، گذرا

Synonyms

ephemeral, passing, brief, fading, fleeting, vanishing, short-lived, fugitive, transient, momentary, transitory, impermanent, fugacious

Examples

Evanescent joys

خوشی‌های ناپایدار

Evanescent flowers

گل‌های کم دوام

Evanescent isotopes

ایزوتوپ‌های ناپایا

Evanescent like a spring storm

زودگذر همچون توفان بهاری

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>