Evince
[ɪˈvɪns]Verb
to show clearly that you have a feeling or quality
(به وضوح) نشان دادن، بروز دادن، نمایاندن
Synonyms
attest, declare, demonstrate, disclose, display, furnish, indicate, prove, reveal, show
Antonyms
conceal, cover, deny, hide, secrete, withhold
Examples
She evinced great talent.
او استعداد سرشاری از خود نشان داد.
She evinced little enthusiasm for the outdoor life.
او شور و شوق کمی برای زندگی در فضای باز نشان داد.
He evinced a strong desire to be reconciled with his family.
او تمایل شدیدی به آشتی با خانواده اش داشت.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.