دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیست و شش ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Evince

  [ɪˈvɪns]

Verb

to show clearly that you have a feeling or quality

(به وضوح) نشان دادن، بروز دادن، نمایاندن

Synonyms

attest, declare, demonstrate, disclose, display, furnish, indicate, prove, reveal, show

Antonyms

conceal, cover, deny, hide, secrete, withhold

Examples

She evinced great talent.

او استعداد سرشاری از خود نشان داد.

She evinced little enthusiasm for the outdoor life.

او شور و شوق کمی برای زندگی در فضای باز نشان داد.

He evinced a strong desire to be reconciled with his family.

او تمایل شدیدی به آشتی با خانواده اش داشت.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>