Excel
[ɪkˈsel]Verb
be better than; do better than OR to be very good at doing something
برتری داشتن، بهتر بودن از، پیشی گرفتن، برتر بودن، پیش بودن از، سرآمد بودن
Synonyms
be superior, better, pass, eclipse, beat, top, cap, exceed, go beyond, surpass, transcend, outdo, outshine, surmount, run rings around, put in the shade, outrival
Antonyms
fail, lose, fall behind, surrender
Examples
Because he was so small, Larry could not excel in sports.
«لاری» نتوانست در ورزش برتری پیدا کند، زیرا خیلی کوچک بود.
At least Hannah had the security of knowing that she excelled in swimming.
«حنا» حداقل با خاطر جمعی میدانست که در شنا کردن برتری دارد.
Clarence Darrow wanted to become a prominent lawyer, but he felt that he must first excel in history.
«کلارنس دارو» میخواست که یک وکیل برجسته شود، اما احساس کرد که ابتدا باید در مطالعهی تاریخ برتری یابد.
To excel in chess
در شطرنج برتر بودن
My uncle excelled over everyone else in intelligence.
دایی من در هوش از همه سرآمد بود.
The Italians excelled in music and the Dutch in painting.
ایتالیاییها در موسیقی و هلندیها در نقاشی سرآمد بودند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما