دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سوم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Expensive

  [ɪkˈspensɪv]

Adjective

costly; high-priced OR costing a lot of money

گران، پرهزینه‌، پرقیمت، پربها، بهادار، بهاور

Synonyms

costly, high-priced, lavish, extravagant, rich, dear, stiff, excessive, steep, pricey, overpriced, exorbitant

Antonyms

budget, cheap, bargain, reasonable, low-priced, low-cost, inexpensive, cut-price, economical

Examples

Because diamonds are scarce they are expensive.

چون الماس‌ها کمیاب هستند، گران هستند.

Margarine is much less expensive than butter.

کره بسیار گران‌تر از مارگارین‌ است‌.

Shirley's expensive dress created a great deal of excitement at the party.

لباس گرانبهای «شرلی‌»، هیجان زیادی در مهمانی‌ به‌ وجود آورد.

An expensive house

یک خانه‌ی گرانقیمت

An expensive trip

یک مسافرت پرهزینه

Grapes have become very expensive.

انگور خیلی گران شده است.

Disobedience proved to be very expensive for him.

نافرمانی برایش خیلی گران تمام شد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>