دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس پنجم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Explore

  [ɪkˈsplɔːr]

Verb

to travel to or around an area or a country in order to learn about it

(سفر اکتشافی کردن) سیاحت کردن، بازدید کردن، گشتن، اکتشاف کردن، یابندگی کردن، یابیدن، جهان‌پژوهی کردن، کاوش کردن، گیتی پژوهی کردن

to examine a subject or a possibility completely or carefully in order to find out more about it

(بادقت مورد) بررسی و امتحان قرار دادن، پی گردیدن، وارسی کردن

Synonyms

travel around, tour, survey, scout, traverse, range over, recce, reconnoitre, case, have or take a look around, investigate, consider, research, search, prospect, examine, probe, analyse, look into, inspect, work over, scrutinize, inquire into

Examples

Lawyer Spence explored the essential reasons for the crime.

وکیل‌ «اسپنس‌» دلایل‌ اصلی‌ جنایت‌ را بررسی‌ کرد.

The Weather Bureau explored the effects of the rainy weather.

اداره‌ی هواشناسی‌ اثرات هوای بارانی‌ را بررسی‌ کرد.

Sara wanted to know if all of the methods for solving the problem had been explored.

«سارا» می‌خواست‌ بداند آیا تمام روش های حل‌ مسئله‌ بررسی‌ شده‌اند.

He explored the heart of Africa.

او در قلب آفریقا اکتشاف می‌کرد.

She explored the possibility of extending the contract.

او امکان تمدید قرارداد را بررسی کرد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>