دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Extinct

  [ɪkˈstɪŋkt]

Adjective

(of a type of plant, animal, etc.) no longer in existence

نابود، معدوم، نیست، منقرض، منهدم، نایاب، نیسته، نایافت، پی گم

​(of a type of person, job or way of life) no longer in existence in society

(شغل یا عنوان یا القاب اشرافی و غیره) منسوخ، کهنه، برافتاده، از بین رفته

(of a volcano) no longer active

خاموش، مرده، غیرفعال، اطفا شده

Synonyms

dead, lost, gone, vanished, defunct, obsolete, abolished, void, terminated, inactive, extinguished, doused, out, snuffed out, quenched

Antonyms

living, existing, surviving, active, alive, thriving, flourishing, extant

Examples

An extinct fire

آتش خاموش

An extinct volcano

آتشفشان مرده (غیرفعال)

Extinct laws

قانون‌های منسوخ

An extinct dukedom

دوک نشین برافتاده

An extinct language

زبان نابود (شده)

An extinct animal

جانور منقرض

The extinct civilization of this area's Indians

تمدن برافتاده‌ی سرخپوستان این ناحیه

Some plants and animals are in danger of becoming extinct.

برخی از گیاهان و جانوران در خطر نابودی قرار دارند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>