Exult
[ɪɡˈzʌlt]Verb
to feel and show that you are very excited and happy because of something that has happened
شادی کردن، (از شادی) در پوست خود نگنجیدن، وجد کردن، شورمند شدن، به شور و شعف آمدن
Synonyms
be joyful, be delighted, rejoice, be overjoyed, celebrate, large it, be elated, be jubilant, jump for joy, make merry, be in high spirits, jubilate, revel, glory in, boast, crow, taunt, brag, vaunt, drool, gloat, take delight in
Examples
‘We won!’ she exulted.
او با خوشحالی گفت: "ما بردیم!"
I exulted to see my daughter succeed.
از دیدن موفقیت دخترم مشعوف شدم.
He leaned back, exulting at the success of his plan.
او درحالی که از موفقیت نقشه اش در پوست خود نمی گنجید، به عقب تکیه داد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.