Fiction
[ˈfɪkʃn]Noun
a type of literature that describes imaginary people and events, not real ones
(داستان ادبی که وقایع و شخصیت های آن غیر واقعی هستند) داستان، رمان، حکایت، قصه، ادبیات داستانی، اثر داستانی
that which is imagined or made up OR a thing that is invented or imagined and is not true
آنچه که تصور یا ساخته میشود، خیالبافی، (هر چیزی که ساختهی تخیل و اندیشه است) چیز ساختگی، تخیلی، غیر واقع، پندار، پندار گونه، پندارش، وانمود، وهم، چیز مجهول، خیالپردازی
Synonyms
imagination, fancy, fantasy, creativity, lie, invention, improvisation, fabrication, concoction, falsehood, untruth, porky, pork pie, urban myth, tall story, urban legend, cock and bull story, figment of the imagination tale, story, novel, legend, myth, romance, fable, storytelling, narration, creative writing, work of imagination
Antonyms
nonfiction, reality, truth
Examples
The story that the President had died was fiction.
این داستان که رئیس جمهور مرده بود ساختگی بود.
We hardly ever believed Vinny because what he said was usually fiction.
ما بندرت حرف های «وینی» را باور میکردیم، چون آنچه میگفت معمولاً بیاساس بود.
Marge enjoys reading works of fiction rather than true stories.
«مارج» از خواندن آثار تخیلی بیشتر از داستان های واقعی لذت میبرد.
Fiction writing
داستان پردازی، داستان نویسی
She has written many works of fiction.
او آثار داستانی زیادی را نگاشته است.
To separate fact from fiction
واقعیت را از تخیل (پندارش) جدا کردن
The fiction that their marriage was o.k. ...
این پندارش که ازدواج آنها خوب بود ...
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما