دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سی و پنج ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Finance

  [ˈfaɪnæns - faɪˈnæns - fəˈnæns]

Noun

money used to run a business, an activity or a project AND the money available to a person, an organization or a country; the way this money is managed

(منابع مالی شخص یا سازمان یا کشور) مالیه، امور مالی، دارایی، تدارکات مالی، پول یابی

the activity of managing money, especially by a government or commercial organization

علم مالیه، مالی‌شناسی، دارایی‌شناسی

Synonyms

funds, backing, money, capital, cash, resources, assets, sponsorship, wonga, economics, business, money, banking, accounts, investment, commerce, financial affairs, money management, resources, money, capital, affairs, budgeting, assets, cash flow, wherewithal, financial condition

Examples

The new employee boasted of his skill in finance.

کارمند جدید به‌ مهارتش‌ در امور مالی‌ می‌بالید.

Mrs. Giles retained a lawyer to handle her finances.

خانم‌ «گیلز» وکیلی‌ را استخدام کرد تا به‌ امور مالی‌اش رسیدگی‌ کند.

The ministry of finance

وزارت دارایی

She is studying finance at Harvard university.

او در دانشگاه هاروارد رشته امور مالی می‌خواند.

He is in charge of banking and finance.

او امور بانکی و مالی را سرپرستی می کند.

The country's finances were in disarray.

اوضاع مالیه‌ی کشور دستخوش نابسامانی شده بود.

The school had to close for lack of finance.

به واسطه‌ی فقدان مالی، مدرسه مجبور به تعطیل شد.

My personal finances were in need of an immediate remedy.

اوضاع مالی من نیاز به چاره‌ی فوری داشت.

Finance

  [ˈfaɪnæns - faɪˈnæns - fəˈnæns]

Verb

to provide money for OR to provide money for a project

فراهم‌ کردن پول برای، تهیه کردن سرمایه، سرمایه (یا اعتبار مالی وغیره) فراهم کردن، پول رسانی کردن، پول‌یابی کردن، مال رسانی کردن

Synonyms

fund, back, support, pay for, guarantee, float, invest in, underwrite, endow, subsidize, bankroll, set up in business, provide security for, provide money for

Examples

Frank circulated the rumor that his uncle would finance his way through college.

«فرانک‌» این‌ شایعه‌ را پخش‌ کرد که‌ دایی‌اش هزینه‌ی دانشگاه او را می‌پردازد.

We financed our new home through a bank.

ما از طریق یک بانک برای خانه‌ی جدید خود تامین پول (پول‌یابی) کردیم.

The financing of this project is not easy.

تامین بودجه‌ی این طرح آسان نیست.

The government does not have enough money to finance road building.

دولت برای تامین هزینه‌های راه سازی پول کافی ندارد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>