دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیست و سه ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Gamut

  [ˈɡæmət]

Noun

the complete range of a particular kind of thing

حیطه، حدود، وسعت، رسایی، گستره، دامنه، طیف

Synonyms

range, series, collection, variety, lot, field, scale, sweep, catalogue, scope, compass, assortment

Examples

The entire gamut of human emotions

کلیه‌ی زیر و بم‌های احساسات بشری

The exhibition runs the whole gamut of artistic styles.

این نمایشگاه طیف وسیعی از سبک های هنری را نشان می دهد.

The network will provide the gamut of computer services to your home.

این شبکه طیف وسیعی از خدمات کامپیوتری را به خانه شما ارائه می دهد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>