Gamut
[ˈɡæmət]Noun
the complete range of a particular kind of thing
حیطه، حدود، وسعت، رسایی، گستره، دامنه، طیف
Synonyms
range, series, collection, variety, lot, field, scale, sweep, catalogue, scope, compass, assortment
Examples
The entire gamut of human emotions
کلیهی زیر و بمهای احساسات بشری
The exhibition runs the whole gamut of artistic styles.
این نمایشگاه طیف وسیعی از سبک های هنری را نشان می دهد.
The network will provide the gamut of computer services to your home.
این شبکه طیف وسیعی از خدمات کامپیوتری را به خانه شما ارائه می دهد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.