دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و هفت ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Germane

  [dʒɜːrˈmeɪn]

Adjective

(of ideas, remarks, etc.) connected with something in an important or appropriate way

مربوط، وابسته، مناسب، درخور

Synonyms

relevant, related, significant, appropriate, fitting, material, allied, connected, suitable, proper, apt, applicable, pertinent, apposite, apropos, cognate, to the point or purpose

Antonyms

foreign, irrelevant, inappropriate, unrelated, immaterial, extraneous

Examples

What you say is not germane to the question.

آنچه شما می‌گویید ربطی به موضوع ندارد.

Remarks that are germane to the discussion.

نکاتی که با بحث مرتبط است.

The report contains matters that are germane to the case.

این گزارش حاوی مواردی است که مربوط به پرونده است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>