دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و سه ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Glean

  [ɡliːn]

Verb

to obtain information, knowledge, etc., sometimes with difficulty and often from various different places

خرد خرد جمع کردن، کم کم گردآوری کردن،کاشف به عمل آوردن، دریافتن

Synonyms

gather, learn, pick up, collect, harvest, accumulate, reap, garner, amass, cull

Examples

To glean information

کم کم اطلاعات به دست آوردن

Gleaning old newspapers for relevant news

از روزنامه‌های قدیمی اخبار مربوطه را کسب کردن

These figures have been gleaned from a number of studies.

این ارقام از تعدادی از مطالعات به دست آمده است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>