Glean
[ɡliːn]Verb
to obtain information, knowledge, etc., sometimes with difficulty and often from various different places
خرد خرد جمع کردن، کم کم گردآوری کردن،کاشف به عمل آوردن، دریافتن
Synonyms
gather, learn, pick up, collect, harvest, accumulate, reap, garner, amass, cull
Examples
To glean information
کم کم اطلاعات به دست آوردن
Gleaning old newspapers for relevant news
از روزنامههای قدیمی اخبار مربوطه را کسب کردن
These figures have been gleaned from a number of studies.
این ارقام از تعدادی از مطالعات به دست آمده است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.