Halcyon
[ˈhælsiən]Adjective
(of a period of time in the past) peaceful and happy
آسوده و خوش (معمولا به این صورت به کار میرود: ایام خوش گذشته halcyon days)، به یاد ماندنی، آرام
Synonyms
happy, golden, flourishing, prosperous, carefree, palmy, peaceful, still, quiet, calm, gentle, mild, serene, tranquil, placid, pacific, undisturbed, unruffled
Examples
The halcyon days of her youth
ایام خوش جوانی اش
For a time the halcyon days of 1825 returned.
برای مدتی ایام خوش سال 1825 برگشت.
You're in a dreary barn of a place, its halcyon days long gone.
شما اکنون در انبار محزون و دلگیری هستید که خیلی وقت پیش، روزهای خوش و خرم آن گذشته است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.