Haven
[ˈheɪvn]Noun
a place that is safe and peaceful where people or animals are protected
پناه، گریزگاه، ایمنگاه، گریختگاه، پناهگاه
a port, harbor, or other sheltered place for shipping
بندرگاه (دارای استحکامات و حفاظ)، لنگرگاه، ناوپناه، بندر
Synonyms
sanctuary, shelter, retreat, asylum, refuge, oasis, sanctum, harbor, port, anchorage, road
Examples
The island is a haven for tax exiles.
این جزیره , پناهگاهِ فراریان مالیات است.
The garden was a haven from the noise and bustle of the city.
باغ پناهگاهی بود از هیاهوی شهر.
He wanted to make the country a haven of peace and prosperity.
او میخواست کشور را ایمنگاه صلح و رونق کند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.