دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سیزدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Haven

  [ˈheɪvn]

Noun

a place that is safe and peaceful where people or animals are protected

پناه، گریزگاه، ایمنگاه، گریخت‌گاه، پناهگاه

a port, harbor, or other sheltered place for shipping

بندرگاه (دارای استحکامات و حفاظ)، لنگرگاه، ناوپناه، بندر

Synonyms

sanctuary, shelter, retreat, asylum, refuge, oasis, sanctum, harbor, port, anchorage, road

Examples

The island is a haven for tax exiles.

این جزیره , پناهگاهِ فراریان مالیات است.

The garden was a haven from the noise and bustle of the city.

باغ پناهگاهی بود از هیاهوی شهر.

He wanted to make the country a haven of peace and prosperity.

او می‌خواست کشور را ایمن‌گاه صلح و رونق کند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>