Heinous
[ˈheɪnəs]Adjective
morally very bad
بسیار بد، شنیع، مذموم، فجیع، بسیار نکوهیده، بسیار زشت
Synonyms
shocking, evil, monstrous, grave, awful, vicious, outrageous, revolting, infamous, hideous, unspeakable, atrocious, flagrant, odious, hateful, abhorrent, abominable, villainous, nefarious, iniquitous, execrable
Examples
A heinous crime
جنایت فجیع
They admitted to the most heinous crimes.
آن ها به شنیع ترین جنایت ها اعتراف کردند
They are capable of the most heinous acts.
آن ها قادر به انجام فجیع ترین اعمال هستند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.