Histrionics
[ˌhɪstriˈɑːnɪks]Noun
very emotional behavior that is intended to attract attention in a way that does not seem sincere
هنرهای دراماتیک، زیاده روی در اجرای نقش، غلو (در اجرا)، تظاهر و تصنع، زیاده تو بازی رفتن، ((ننه من غریبم)) در آوردن، سینه چاک دادن (به طور ساختگی)، ریاکاری، ظاهرسازی
Synonyms
dramatics, melodramatics, theatrical, theatrics
Examples
She was used to her mother's histrionics.
او به ریاکاری و ظاهر سازی های مادرش عادت کرده بود.
Their glances only drove him to greater histrionics.
نگاه های آنها فقط او را به سمت کولی بازی های بزرگ تر سوق داد.
After Jett's histrionics, I didn't know how much more I could take.
بعد از ننه من غریبم درآوردن "جت"، نمی دانستم چقدر بیشتر می توانم تحمل کنم.
That act, after all the histrionics from his team-mates in this series, sparked off an ugly reaction.
این عمل، پس از تمام تظاهرسازی های هم تیمی هایش در این سریال، واکنش زشتی را برانگیخت.
Turning her histrionics down gives us a chance to watch the many wondrous things she can do well.
نادیده گرفتن ظاهرسازی و غلوهای او به ما فرصتی می دهد تا کارهای شگفت انگیز زیادی را که او می تواند به خوبی انجام دهد تماشا کنیم.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما