دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته هفدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Hoax

  [həʊks]

Noun

an act intended to make somebody believe something that is not true, especially something unpleasant

گول‌زنی، حقه، کلک، غلط اندازی، شوخی عملی (مثلا گزارش دروغی به اداره‌ی آتش نشانی دادن)

Synonyms

trick, joke, fraud, con, deception, spoof, prank, swindle, ruse, practical joke, canard, fast one, imposture

Examples

His hoax was soon discovered.

حقه‌ی او زود کشف شد.

The emergency call turned out to be a hoax.

معلوم شد که تماس اضطراری یک فریب است.

Detectives are still investigating the hoax calls.

کارآگاهان همچنان در حال بررسی تماس های جعلی هستند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>